واگشت

علل عقب ماندگی مسلمانان در قرآن و احادیث

واگشت

علل عقب ماندگی مسلمانان در قرآن و احادیث

علت عقب ماندگی جهان اسلام

به یاد آوریم که وقتی جهان وارد هزاره دوم میلادی شد، مسلمانان در راس امور جهان بودند. ارتش مسلمانان به عنوان بهترین ارتش جهان بود و مسلمانان به عنوان ابرقدرت محسوب می شدند. حاکمان آنها در جامعه جهانی برترین و شهرهای آنها مرکز علم و تجارت بود.

دانشمندان مسلمان به عنوان صاحبان علم و صنعت مغزهای متفکر عصر به شمار آمده و جهان اسلام مرکز فعالیت های سیاسی، اقتصادی و اجتماعی زمان بود.

دنیا ابن سینا را به عنوان بزرگترین فیزیکدان می شناخت و ابن حیان فیزیکدان نامور مسلمان تا آنجا پیش رفت که علم او ریشه علوم فضایی گردید. در دومین هزاره میلادی ابوریحان بیرونی بزرگترین ستاره شناس عصر بود و الزهراوی جراح بزرگ زمان محسوب می گردید و من می توانم شواهد متعددی از این قبیل را ذکر کنم.

اما آن شوکت و عظمت مسلمانان چه شد، چرا در قرن حاضر نمی توانیم شاهد آن عظمت اسلامی باشیم؟ ما امروز تنها چند رهبر سیاسی مسلمان داریم که آنها نیز نتوانسته اند یک ملت بزرگ که بتواند تمدن اسلامی را یادآور شود ایجاد نمایند. دانشمندان و بزرگان اسلام در قرن کنونی نتوانسته اند مجد و بزرگی علمای پیشین را احیا کرده، مانند آنان مورد احترام جهانیان باشند.

اگر ما علل زوال و فروپاشی دو امپراتوری بزرگ مسلمانان در قرون گذشته را بررسی کنیم به این نتیجه می رسیم که افول امپراتوری های اسلامی به خاطر فشارهای خارجی، بلکه به خاطر پوسیدگی و ناهنجاری های داخلی بوده است. از زمان خوارج تا زمان حاضر، مسلمانان مشغول رجزخوانی علیه یکدیگر و محکوم کردن دیگران هستند.

افراطیون مسلمان که در اقلیت بودند، اکثریت مسلمانان را کامل ندانسته و یا حتی مسلمان نمی دانستند. حتی خوارج حضرت علی (ع) را به عنوان کافر توصیف کرده، قشرهای خشن علیه او شوریدند.

تاریخ اسلام نشان می دهد به همان نسبت که جوامع مسلمانان برای دستیابی به علم و توسعه برای تقویت دنیای اسلام تلاش کردند، افراطی های مذهبی ستیزه جویی نمودند و بخش عظیمی از انرژی امت اسلام صرف مهار آنان گردید. حتی در زمانهایی که امت اسلام از سوی دشمنان خارجی مورد تهدید واقع شده بود، باز هم ستیزه جویی و اختلاف میان مسلمانان اصالت داشت.

منازعات در تمام زمانها ادامه داشت و طرفین منازعه با تمسک به آیات قرآن، احادیث، تفاسیر و دستخط های بزرگان اسلام، سعی در ثابت کردن حقانیت خود در این منازعات داشتند. این قبیل مجادلات از آن زمان تاکنون ادامه داشته، در سخنرانی ها، مقاله ها، جراید، مجلات و امروز نیز از طریق رسانه های الکترونیکی و اینترنت تداوم یافته است.

دفاع از اسلام و کشورهای مسلمان و دفاع از امت در مقابل دشمنان غیرمسلمان و بدگویان مورد غفلت واقع شده است.

در واقع مسلمانان با تشدید اختلافات خود بارها خود را هدف طعنه ها و انتقادات دشمنان غیرمسلمان قرار داده اند.

...و امروز ما مشغول مجادله های بی پایان و کشورهای ما در حال پسرفت هستند. ما در مواجهه با تحولات جهانی ناتوان بوده، سلطه بیگانگان را پذیرفته ایم. ما به جای آنکه خود را سرزنش کنیم، وجود مستشرقین غربی را عامل انحراف مسلمانان از اسلام می دانیم. البته نقش مستشرقین را نمی توان نادیده گرفت، اما علت عقب ماندگی مسلمانان وجود اختلاف بی نتیجه بوده است.

علل عقب ماندگی مسلمانان

برای همه ما که دغدغه دینی داریم شاید جای سوال باشد که چرا مسلمانان پس از آنهمه نفوذ و انتشاراسلام رو به افول گذاشتند و در حالیکه پیشرفتهای علمی در آن زمان بیشتر در انحصار مسلمانان بود و دانشمندان اسلامی آن زمان هنوز هم برای خیلی ها در غرب چهره ای شناخته شده هستند . چرا در زمان کنونی تمام کشورهای اسلامی جزو کشورهای عقب افتاده یا حداکثرجزو کشورهای در حال توسعه هستند؟!!!

 

عوامل داخلی موثر در افول مسلمانان(در زمان حکومت امویان).

تبدیل حکومت اسلامی به حکومت استبدادی و موروثی که حاکمان به جای اجرای احکام الاهی تابع هوا و هوس فردی خود بودند

از بین رفتن مساوات و برابری که یکی از ارکان مهم نظام اسلامی است درحالیکه قرآن و سنت ÷پیامبر تمامی امتیازها را ملغی و ملاک را بر پرهیزگاری قرار داده بود

 اختصاص درآمد حکومت به تجمل و خوشگذرانی حکومت بجای صرف آن در امور عمومی....

استفاده از قوه قهریه برای نابودی مخالفان دستگیری حبس شکنجه کشتار و گاه قتل عام.....

گرایش به تجمل در زندگی خوراک لباس خانه و...

می گساری زن بارگی کنیزکان آوازه خوان و مدیحه سرایی به سبک و سیاق دوران جاهلیت ....

ادامه مطلب ...

اگر می‌خواندیم و عمل می‌کردیم

به ریسمان قرآن چنگ زن، و از آن نصیحت پذیر، حلالش را حلال، و حرامش را حرام بشمار، و حقی را که در زندگی گذشتگان بود تصدیق کن، و از حوادث گذشته تاریخ برای آینده عبرت گیر، که حوادث روزگار با یکدیگر همانند بوده، و پایان دنیا به آغازش می‏پیوندد، و همه آن رفتنی است. نام خدا را بزرگ دار، و جز به حق بر زبان نیاور، مرگ و جهان پس از مرگ را فراوان به یاد آور، هرگز آرزوی مرگ مکن جز آنکه بدانی از نجات یافتگانی، از کاری که تو را خشنود، و عموم مسلمانان را ناخوشایند است بپرهیز.

 از هر کار پنهانی که در آشکار شدنش شرم داری پرهیز کن، از هر کاری که از کننده آن پرسش کنند، نپذیرد یا عذرخواهی کند، دوری کن، آبروی خود را آماج تیر گفتار دیگران قرار نده، و هر چه شنیدی بازگو مکن، که نشانه دروغگویی است و هر خبری را دروغ مپندار، که نشانه نادانی است.

خشم را فرونشان، و به هنگام قدرت ببخش، و به هنگام خشم فروتن باش، و در حکومت مدارا کن تا آینده خوبی داشته باشی، نعمتهایی که خدا به تو بخشیده نیکو دار، و نعمتهایی که در اختیار داری تباه مکن، و چنان باش که خدا آثار نعمتهای خود را در تو آشکارا بنگرد.

 

و بدان! بهترین مومنان، آنکه جان و خاندان و مال خود را در راه خدا پیشاپیش تقدیم کند، چه آن را که پیش فرستی برای تو اندوخته گردد، و آنچه را که باقی گذاری سودش به دیگران می‏رسد.

از دوستی با بیخردان، و خلافکاران بپرهیز، زیرا هر کس را از آنکه دوست اوست می‏شناسند، و در شهرهای بزرگ سکونت کن زیرا مرکز اجتماع مسلمانان است، و از جاهایی که مردم آن از یاد خدا غافلند، و به یکدیگر ستم روا می‏دارند، و بر اطاعت از خدا به یکدیگر کمک نمی‏کنند، بپرهیز. در چیزی اندیشه کن که یاریت دهد، از نشستن در گذرگاههای عمومی، و بازار پرهیز کن که جای حاضر شدن شیطان، و برانگیخته شدن فتنه‏هاست، و به افراد پایین‏تر از خود توجه داشته باش، که راه شکرگزاری تو در برتری است. در روز جمعه پیش از نماز مسافرت مکن، جز برای جهاد در راه خدا، و یا کاری که از انجام آن ناچاری، در همه کارهایت خدا را اطاعت کن، که اطاعت خدا از همه چیز برتر است.

 

نفس خود را در واداشتن به عبادت فریب ده، و با آن مدارا کن، و به زور و اکراه بر چیزی مجبورش نساز، و در وقت فراغت و نشاط بکارش گیر، جز در آنچه که بر تو واجب است، و باید آن را در وقت خاص خودش بجا آوری، بپرهیز از آنکه مرگ تو فرا رسد در حالی که از پروردگارت گریزان باشی، و در دنیاپرستی غرق باشی، از همنشینی با فاسقان بپرهیز که شر به شر می‏پیوندد، خدا را گرامی دار، و دوستان خدا را دوست شمار، و از خشم بپرهیز که لشکر بزرگ شیطان است. با درود.


نامه حضرت علی به حارث همدانی


حارث همدانی از یاران مخلص امام علی(ع) و از فقهای بزرگ بود

زنگ خطر

یکی از عوامل سقوط انسان، که شاید بتوان گفت: خطرناک‌تر از سایر عوامل سقوط است، دنیا طلبی است. زرق و برق دنیا و دلبستگی به آن و به خصوص مشغول شدن به دنیای حرام، انسان را به سقوط عجیبی می­‌کشاند و اگر آدمیان مواظبت لازم را ننمایند و در امتحان‌های الهی مردود گردند، دنیا، مانع پیشرفت معنوی آنان شده و  آنان را جهنّمی  می‌کند

امام حسین«سلام الله علیه» می­فرمایند:

 «النَّاسُ عَبِیدُ الدُّنْیا وَ الدِّینُ لَعِقٌ عَلَى أَلْسِنَتِهِمْ یحُوطُونَهُ مَا دَرَّتْ مَعَایشُهُمْ فَإِذَا مُحِّصُوا بِالْبَلَاءِ قَلَّ الدَّیانُون‏»[1]

 بنابر تعبیر نورانی آن حضرت، مردم بنده دنیا هستند. تا وقتی در معرض امتحان قرار نگرفته‌اند، ممکن است مردود نشوند. امّا کمتر کسی می‌تواند در امتحان، موفق گردد.

 

ادامه مطلب ...

حرف حسابی برای بچه آدم

 

خداوند سبحان خطاب به آدمى مى فرماید:

یَابْن َآدَمَ!

1. أکْثِرْ مِنَ الزّادِ، فَإِنَّ الطَّریقَ بَعیدٌ بَعیدٌ.

2. وَجَدِّدِ السَّفیْنَةَ، فَإِنَّ الْبَحْرَ عَمیقٌ عمیقٌ.

3. وَخَفِّفِ الْحَمْلَ، فَإِنَّ الصِّراطَ دَقیقٌ دَقیقٌ.

4. وَأخْلِصِ الْعَمَلَ، فَإِنَّ النّاقِدَ بَصیرٌ بَصیرٌ.

5. وَأخِّرْ نَوْمَکَ إِلَى الْقَبْرِ.

6. وَفَخْرَکَ إِلَى الْمیْزانِ.

7. وَشَهْوَتَکَ إِلَى الْجَنَّةِ.

8. وَراحَتَکَ إِلَى الاَّْخِرَةِ.

9. وَلَذَّتَکَ إِلَى الْحُورِ العینِ.

10. وَکُنْ لى ، أکُنْ لَکَ.

11. وَتَقَرَّبْ إِلَىَّ بِاسْتِهانَةِ الدُّنْیا.

12. وَتَبَعَّدْ عَنِ النّارِ لِبُغْضِ الْفُجّارِ وَحُبِّ الاَْبْرارِ.

13. فَإِنَّ اللّهَ لایُضیعُ أجْرَ الْمُحْسِنینَ.1

 

اى فرزندآدم !

1. «توشه » را افزون کن ، که «راهِ » [آخرت و رسیدن به سعادت ]، دور است دور!

2. و «کشتى » را تعمیر کن ، که «دریا» عمیق است عمیق!

3. و «بار»[هاى اضافى که در این سفر به کارت نمى آیند] را فرو گذار و سبک گردان ، که راه باریک است باریک!

4. و «عمل »[و کردار و گفتارت ] را خالص گردان ، که «حسابرس »بیناست بینا!

5. و خفتن خویش را به تاخیر بینداز و آن را براى درون قبر بگذار!

6. و فخر کردنت را براى هنگامه برپایى «میزان » [در قیامت ] بگذار.

7. و میل [و برآوردن خواهشهاى دل ]ات را براى بهشت واگذار.

8. و راحتى و آسایشت را براى جهان آخرت بگذار.

9. و لذتجویى ات را براى [زیستن در کنار] همسران بهشتى واگذار.

10. و براى من باش تا من نیز براى تو باشم.

11. و با سبک شمردن دنیا، به من نزدیک شو و تقرّب بجوى.

12. و با دشمن داشتن فاجران و بدکاران ، و نیز دوستى با ابرار و نیکان ، خویشتن رااز آتش ، دور بدار.

13. پس [بدان که ] خداوند، پاداش نیکوکاران را تباه نمى سازد.

هوشمندى و فرزانگى چنین اقتضا مى کند که آدمى ، هنگام سفر، زاد و راحله خویش رابررسى کند؛ مسافت راه و وسیله سفر و توشه راه را ارزیابى نماید و نیز مدّتْ زمان سفر و ایّام ماندن در مقصد را محاسبه کند و خود را مهیّا سازد. و اگر قصد تجارت و یااهداى هدیه به عزیزى را نیز در سر دارد، کالایى در خور و تحفه اى مناسب فراهم آورد.

آدمیان ، مهاجرانى هستند که «بانگ رحیل » هر دم آنان را به کوچ و سفر به سوى مقصدنهایى فرا مى خواند.

 

 

آید آنروز که من هجرت از این خانه کنم

 از جـهــان پـر زده ، در شاخ عــدم لانه کنم

 رسد آن حـال کـه در شمــع وجود دلدار

 بال و پر سوخته ، کار شب پروانه کنم [...]

 

امیر مؤ منان علیه السلام بارها و بارها، با صدایى حزین که از سویداى دل بیدارش برمى آمد و جانهاى خفته و غافل را به هشیارى فرا مى خواند، ندا مى داد:

«تَجَهَّزُوا رَحِمَکُمُ اللّهُ فَقَدْ نُودیَ فیکُمْ بِالرَّحیلِ :2

مجهّز و آماده شوید خدایتان رحمت کند که بانگ رحیل و نداى کوچ در میانتان سرداده شد»!

مرا در منزل جانان چه امن و عیش ، چون هر دم

جَرَس فریاد مى دارد که بربندید محملها3

براى وصول به اهداف عالىِ حیات برین و رسیدن به خواسته هاى برتر، باید از خواهشهاى حقیر، درگذشت و با فدا کردن امور کوچک و ناچیز، در راه آرمانهاى بلند و ستُرگ ، به سعادت جاوید نائل آمد.

 

گــر از پـى شهـوت و هوى خواهى رفت

 از مـن خبــرت ، کــه بـى نـوا خـواهــى رفت

 بـنــگــر کـــه کـئـــى و از کـجـا آمـده اى

 مى دان که چه مى کنى ، کجا خواهى رفت

 اى مرغ چمن ! از این قفس ، بیرون شو

 فـردوس ، تــو را مى طـلـبــد، مـفــتــون ش

 طــاووسى و از دیـــار یــــار آمـــــده اى

 یــاد آورِ روى دوســت شــو، مـجـنـون شو 4

 

 

شکوری_گروه دین و اندیشه تبیان